مختصری از مقاله :

Phrasal verb
غیرمنتظره با کسی ملاقات کردن
Run into
Definition: to meet accidently
Example: I ran into my neighbor at the supermarket
من اتفاقی همسایمونو تو سوپرمارکت دیدم
I ran into my friend
I ran into him
I ran my friend into
I ran him into
نکته: این فعل جز افعال جدا نشدنی می باشد.یعنی ضمیر و فاعل ما بین فعل و حرف اضافه نمی آید.


جهت دانلود مقاله به ادامه مطلب بروید.
624 0

نظرسنجی

نظرشما در مورد سیستم؟

مشاهده همه...